سایتک
دفتر خاطرات انلاین من
 
 

عروس عادي: با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميکنه.)

عروس لوس: بع……….له!
عروس زيادي مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايي جون، عمه جون،…، زن عمو کوچيکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، … ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسي خانوم جون ، … ، … (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميکنه به اجازه گرفتن … !)

عروس خارج رفته: با پرميشن گريت ترهاي فميلي … اُ يس

عروس خجالتي: اوهوم

عروس پاچه ورماليده: به کوري چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره…. ( وضعيت داماد کاملا قابل پيش بيني است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامي اساتيدم، استاد رخشان بني اعتماد، استاد مسعود کيميايي، …، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعي، … ، مرحوم نعمت ا.. گرجي ، شير علي قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گري گوري پک و … آري مي پذيرم که به پاي اين اتللوي خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش …

عروس داش مشتي: با اجزه بروبکس مُجلي نيست من که پايه ام …

عروس زيادي مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين … اعوذ با… من شيطان رجيم يس و القرآن الحکيم …. الي آخر …. ( و در آخر ) نعم

عروس فمنيست: يعني چي؟! چه معني داره همش ما بگيم بله … چقدر زن بايد تو سري خور باشه چرا همش از ما سؤال مي پرسن ! … يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين … (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و يه چيزي ازشون بپرسن … فقط بايد زد تو سرشون و بهشون گفت همينه که هست مي خواي بخواه نمي خواي هم به درک)


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:19 :: توسط : setareh34

شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!

برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید!

مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید!

به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید!

برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

 

شاعر مرد در جواب میگه :

به ‌نام خداوندی که مرد آفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:13 :: توسط : setareh34

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:11 :: توسط : saitak

دوران قبل از دانشگاه = حسرت

قبول شدن در دانشگاه = صعود


کنکور = گذرگاه کاماندارا


دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه


خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13


بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها


امتحان ریاضی = کشتار بیوجرسی


امتحان میان ترم = زنگ خطر


امتحان پایان ترم = آوار


لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها


نمره امتحان = پرنده کوچک خوشبختی


مسئولین دانشگاه = گرگها


استادان = این گروه خشن


اشپزخانه = خانه عنکبوت


رستوران دانشگاه = پایگاه جهنمی


پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر


دانشجوی ا خراجی = مردی که به زانو در امد


دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید


دانشجوی سال اولی = هالوی خوش شانس


واحد گرفتن = جدال بر سر هیچ


مدرک گرفتن = پرواز بر فراز آشیانه فاخته


پاس کردن واحدها = آرزوهای بزرگ


مرگ استادها = جلادها هم میمیرند


محوطه چمن دانشگاه =حریم مهرورزی


استاد راهنما = مرد نامرئی


کمک هزینه = بر باد رفته


درخواست دانشجویان = بگذار زندگی کنم


دانشجوی دانشگاه صنعتی = بینوایان


برخورد استادان = زن بابا


اتاق رئیس دانشگاه = کلبه وحشت


شب امتحان = امشب اشکی میریزم


تقلب در امتحان = راز بقا


یادگیری = قله قاف


دانشجوی معترض = پسر شجاع


دکتر بهداری = گله بان


تربیت بدنی1 = راکی


تربیت بدنی2 = راکی


خاطرات استادها = اعترافات یک خلافکار


انصراف = فرار از کولاک


تصییح ورقه امتحان = انتقام


نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ


شاگرد اول = مرد 6مبلیون دلاری


آرزوی دانشجویان = زلزله بزرگ


هیئت علمی = سامورا یی ها


رئیس دانشگاه = دیکتاتور بزرگ


رفتن به خوابگاه دختران = عبور از میدان مین

رئیس اموزش = هزاردستان


معاون اموزش = دزد دریایی

 


از دانشگاه تا خوابگاه = از کرخه تا راین

 


برخورد مسئولین = کمیسر متهم میکند


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:45 :: توسط : setareh34

 غضنفر میره المپیک ، ازش میپرسن حالا که تو این جا اومدی به چه مقامی فکر می کنی ؟  میگه : به مقام معظم رهبری      

 

بسیجیه میره لاس وگاس ، زنگ می زنه به خانمش میگه : فکر کنم شهید شدم ؟! خانمش میگه چرا ؟ میگه آخه اینجا بهشته

به غضنفر میگن بنی آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی؟  میگه یعنی خواهرت جیگر منه                  
 به غضنفر میگن با ( مینا و تینا ) جمله بساز ، غضنفر میگه من می رم خونه مامانمینا ، تو هم برو خونه مامانتینا 

به پیرزنه میگن : ننه شوهرت بدیم یا بفرستیمت مکه ؟  میگه : ننه ، مکه که فرار نمیکنه !

به یه نفر میگن یه جمله بگو که 3 تا دروغ توش باشه ، میگه : دانشگاه آزاد اسلامی


 به غضنفر میگن چرا زنتو با چاقو کشتی ؟ میگه : والا وضع مالیمون خوب نبود که تفنگ بخرم

از لره می پرسن ؟  چه طوری لر شدی ؟ میگه : اولش تفریحی بود

 غضنفر میره مهمونی  وقتی میاد بیرون می بینه کفشاش نیست  میگه : 4 حالت داره : 1 - یا نیومدم مهمونی ؟  2 - یا بدون کفش اومدم ؟ 3 - یا اومدم و رفتم ؟ 4 - یا بعدا میام !

یه رشتیه به دوستش میگه : جات خالی رفتم خونه دیدم زنم زیر پتوست . پتو رو کشیدم . اونم پتو را کشید . هی من بکش اون بکش  اونقدر کشیدیم پتو جر خورد !! جات خالی سه نفری اونقدر خندیدیم

غضنفر کلاسه رقص باز می کنه ، ور شکست میشه ، ازش می پرسن ، کارت خوب بود چرا ور شکست شدی ؟ میگه : والا ، از بس خوب می رقصیدند هی بهشون شاباش میدادم 
 

غضنفرخودشو میمالیده به سپر ماشین! میگن که چی کار میکنی بابا,میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم!


به غضنفر میگن نامزدی مثل چی میمونه میگه مثل اینه که بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شی


غضنفر می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر
  میگه ولی من خوندم … شد


غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی


از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع


دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور



به غضنفر میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟

میگه : 14 ماه!!!

میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!

میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!!!


غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!


به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!


غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی...

به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟

به غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو...

غضنفر می ره مسابقه رو خوانی قرآن .. سوره "بنی اسراییل" بهش می خوره   انصراف می ده.


یه روز آشغالی میاد دم خونه غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم.

دعای غضنفر بعد از نماز: خدایا! مواظب خودت باش

 

مکیدن ممنوع ! ، خوردن ممنوع ! لیسیدن ممنوع ! فرو کردن انگشت ممنوع !
زبان زدن ممنوع !
اینا رو یه عسل فروش لر در مغازه اش نوشته بود !!!
 
تو مراسم ختم لره بلندگو میگه :مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین .
 یکی داد میزنه : مرحوم گه خورده ، ما به احترامش می پوشیم .


صرف فعل نشستن به گویش لری:
مو بنیشم تونم بنیشی اونم بنیشه
ما که بنیشیم شمام که بنیشید
دیه جا نی اونا بنیشن!!!

� دولت برای پنجاه هزارمین بار به هم وطنان عزیز لری اعلام کرد: که نمی توان با کارت سوخت ، تلفن زد.
 
الهی چوب بشی پشمک بشم دورت بگردم

اونوقت منو بخورن تو لخت بشی بهت بخندن

 

به ترکه میگن : چند تا حیوون نام ببر که پرواز میکنن .! میگه : کلاغ ، قو ، کبوتر ، خر . میگن خر که پرواز نمیکنه !!! میگه: خره دیگه ، یه هو دیدی پرواز کرد !!!

ترکه میره خواستگاری . به دختره یه بلیط اتوبوس میده . بابای دختره شاکی میشه و میگه : مرتیکه خر ، این چه کاریه ؟ این چیه ؟ ترکه میگه : ارایه بلیط نشانه شخصیت شماست !!

ترکه داشته چایی هم میزده ، میبینه خیلی شیرین شده ، یه دور بر میگرده !!!یه ترکه میخواسته غیر قانونی از مرز خارج بشه ، میگیرنش ازش میپرسن : با چه ارزی داری خارج میشی ؟ میگه با ارز معذرت !
 

! پلیسه دنباله یه ترکه میکنه . ترکه خودشو پرت میکنه تو جوب . پلیسه میگه بیا بالا دستگیری ! ترکه میگه : نه دیگه ... اشتباه کردی ! اینجا حوزه نیرو دریاییه !!!

به ترکه می گن این میس کال که می گن چیه؟ می گه نمی دونم والا ولی فکر کنم یه واحد اندازه گیری باشه ........مثل یه مثگال زعفرونبه ترکه میگن: از مسافرت چی آوردی؟ ترکه میگه: تشریف
 

رشتیه میره کلاس غیرت . شب زنش پا میشه بره دستشویی . رشتیه میگه کجا میری ؟ زنه میگه دارم میرم دستشویی . رشتیه میگه: بشین خودم میرم
 

 به رشتی میگن برای تنظیم جمعیت خانواده چکار میکنی میگه شبا در خونه رو قفل میکنمرشتیه میره مسافرت به پسرش میگه هر وقت مامان رو با یه مرد غریبه دیدی یه دونه گندم بنداز تو یه گونی . بعد از یه مدت پدر زنگ میزنه پسره گوشی رو بر میداره میگه : انبار غله بفرمایید !
 

رشتیه به زنش میگه ... خانم جان اگه من بدم ک.*.ی.*.رم رو گنده کنن چند بار در هفته به من میدی .؟؟.... زنش میگه ۳ بار ... ولی شرط داره ها... رشتیه میگه چه شرطی؟.... زنش میگه ..باید از مال عباس آقا بلند تر بشه .
 

دوست رشتیه بهش می گه چه بچه خوشگلی داری - می گه حالا یک کاری برای ما کردی هی منت بذاربی
 

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد
 

دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و یک کلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد می‏کنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!
 

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.
 

مردی در خانه‌ای می‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب می‌کند. پسر کاسه‌ای پر از آب آورده، به دست مرد می‌دهد. ناگهان کاسه از دست مرد می‌افتد و می‌شکند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهی می‌کند. پسرک هم برای اینکه دل او را به دست آورد می‌گوید: عیب نداره، به بابام می‌گم یه کاسه دیگه واسه سگمون بخره
 

معتادی که در حال کشیدن سیگار بود، می‌گوید: یه ژمین لرژه هم نمیاد که خاکشتر شیگارم بیفته!
 

ترکه میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!
 

ترکه سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه!
 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:19 :: توسط : setareh34

وقتي يه مرد معتاد ميشه : اگه زنش زن بود و به فكر زندگيش بود اين بيچاره به اين روز نمي افتاد، بدبختي اينا رو به اين روز مي كشه ديگه!!

 

وقتي يه زن معتاد ميشه: اي واي!!! خاك بر سرش ! بيچاره شوهرش دلش به چي خوشه ! چه جوري اينو تحمل ميكنه؟؟

 

 وقتي يه دختر يه كم به خودش ميرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش مي كردن!! اينا همش واسه جلب توجه ديگه!!! اينا دنيا و آخرت ندارن كه!!!

 
وقتي يه پسر تيپ ميزنه: چه پسر خوش پوشيه... هزار ماشاا... چه تيپي داره... ميميرن واسش دخترا

وقتي يه دختر از دار دنيا يه دونه دوست پسر  داره : چي بگم والا!!! حجب و حيا ديگه جا نداره تو اين مملكت!! ديديش ... بزا دهنم بسته باشه...

وقتي يه پسر 10 تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اينقدر خاطر خواه داره، خدا وكيلي بهترين دخترا ميرن طرفش... ولش نمي كنن كه...

وقتي يه آقاي محترم!!! خيابون رو با پيست اتومبيلراني اشتباه مي گيره : لامذهب عجب دست فرموني داره...


وقتي يه خانم مثلاً يادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطيه.... بابا برو آشپزخونه قرمه سبزيتو بپز!!! والااااااا

وقتي بچه خوب تربيت شده باشه: ميبيني؟ بچه ام مثل باباشه، اصلا موفقيت تو خونواده ما ارثيه


وقتي بچه تو يه درس نمره اش بشه 75/19: بله ديگه خانم ! يا پي قر و فرشه يا با اين دوست موستاش در حال فك زدن و ولگرديه

وقتي تو يه جمع ، آقا پسري سر و زبون دار داره مجلس رو گرم مي كنه: هزار ماشالا!!!!!!! روابط عموميش بيسته؟؟؟!!!
شرايط بالا براي يه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبك!!! خانم باش

نظر مادر شوهر در اول زندگي: ميبيني شانس ما رو ؟ دختره فقط 20 ميليون جهيزيه آورده ، نمي دونم اين پسره شيفته چي اين افريته شد!!!
باز هم همون مادر شوهر: ديگه چي مي خواد؟ گل پسرم يه خونه 40 متري تو نقطه صفر مرزي داره، از خداشم باشه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:39 :: توسط : setareh34

 

مشخصات يک پسر عاشق !

پسري که خاطرخواه شماست (آخ کجايي خاطرخواه !) و واقعاً شما را دوست داره، دست به اين کارا مي زنه

سعي مي کنه خيلي از اوقات خودش رو با شما بگذرونه،حتي زماني که فرصتش کم باشه

با شما شوخي مي کنه ، سعي مي کنه با اداي يکسري کلمات ، محبت و دوستي خودش رو نشون بده (مثلا مي گه اگه بد خواه مدخواه داري جون دادا بگوها)، حرفاي زيبا و قشنگ مي زنه

سعي مي کنه روي شما تأثير خوب بگذاره ، هي مي خواد به شما کمک کنه

در جمع دوستان رفتار و برخورد خيلي بهتري با شما داره

مرتب به دنبال شما مي گرده يا ازدوستان سراغ تو رو مي گيره و گاهي از دوستانت يکسري سوالات درباره تو مي پرسه

اگر مسئله اي پيش بياد از شما حمايت و دفاع مي کنه

هر وقت به او احتياجي داشته باشي ، از کمک و پشتيباني دريغ نمي کنه

يکسري جملات و کلمات جدي به شما مي گويد ، مثلاً "اي کاش مال هم بوديم

اگه امکانش را داشته باشه به شما زنگ مي زنه که با شما صحبت کنه بدون اينکه حرف يا مطلب خاصي را بخواهد به شما بگويد

توي چشمات خيره مي شه اما وقتي ازش مي پرسي ، دليلش را نمي گويد

وقتي با هم هستيد ، شاد و شنگول مي باشد ، مي خنده و سعي مي کنه تو را هم بخندونه و شاد کنه
اگرامکانش باشه تا سر کلاس يا دم در خونه تو را همراهي مي کنه

اگه با هم هستين ، احساس راحتي ميکني و خيلي پر حرف ميشي

سعي مي کنه آروم بهت دست بزنه و گاهي هديه هاي کوچکي بهت مي ده

برات نامه ميده يا ايميل مي فرسته

اگر ازش بخواي که يک جايي برويد که او معمولاً نمي ره ، يا ارش بخواي کاري انجام بده که معمولاً انجام نمي ده ولي به خاطر شما، اينکار رو مي کنه

و در آخر ، يک مرتبه حس مي کني که تازگي ها خيلي تو دل برو ، مهربان و دوست داشتني شده و دلت بيشتر براش تنگ مي شه

اينها همه نشانه اين است که هر دو شما به هم علاقه دارين

 

 

 

مشخصات يک خانوم عاشق !

خانمي که خاطر خواه شما بشه و واقعاً شما رو دوست داشته باشه اگه از ايل و تبار واتو واتو هاي اصيل باشه دست به اين کارا مي زنه

سعي مي کنه ديدن شما لطمه اي به بقيه کاراش نزنه تا اونجايي که ممکنه به خاطر شما به دليل غيبت سر کلاساش يه درسش حذف بشه

اگه باهاش شوخي هاي بد بد و خودموني کنين همچين ضايعتون مي کنه اما دو دقيقه بعد خودش يه شوخي بدتر مي کنه و شما رو دچار سردرگمي مي کنه و گيجتون مي کنه

قشنگ ترين حرفي که ممکنه به شما بزنه اينه " مگه خودت خوار و مادر نداري؟

يه چيزي رو واسه شما خريده و بدون اينکه بهتون بگه اونو نشونتون مي ده و نظرتونو مي پرسه اگه خوشتون بياد مگه واسه بابام خريدم اما خوب ماله تو

تو فرهنگ لغت اين دختر يادگاري وجود نداره . اما شما مي تونيد اين کلمه رو به اين فرهنگ غني اضافه کنيد و در اصل اين يه فرصت طلايي واسه شماست

سعي مي کنه با کارايي که مي کنه صداي شما رو دربياره و اگه اين قدر احمق باشيد که اعتراض کنيد با چشماني معصوم پر از اشک (که يه برق شيطوني توشه) و لباي آويزون با گردني کج ازتون مي خواد که اونو همين طور که هست قبول کنيد

سعي مي کنه کمکتون کنه تا دوست دختراي جديدي پيدا کنيد که اگه تو اين دام بيفتيد هم اون و همه دختراي اطرافتون ، همه رو از دست دادين.(بچه ها مواظب باشين

در جمع دوستان شما رو "عزيزم" خطاب مي کنه و مثل يه مامان مواظب شماست که نکنه يه وقت يه چيزي بخواين اما تو خلوت خودتون به شما مي گه "اوي خره

هيچ وقت حتي اگه در حال مردن هم باشه سراغتونو از کس ديگه نمي گيره مگر اينکه کاري جدا از دوستيتون با شما داشته باشه که در اون صورت حتي اگه زير سنگي که زير پاي يه فيل هستش قايم شده باشين مياد فيل رو فراري ميده و سنگ رو بر مي داره و بيرونت مياره و گوشت رو مي کشه

اگه يه وقت مسئله اي پيش بياد اصلا اين زحمت رو به خودش نمي ده که خودشو قاطي کنه يا واسه شما حرص بخوره يا از شما دفاع کنه اما تو خلوت خودش روزي چهار تا ديازپام مي خوره

اگه يه وقتي از دست شما ناراحت بشه به روتون نمياره و جوري رفتار مي کنه که انگار نه انگار.اما واي به حالتون اگه يه روزي اين آتشفشان فروان کنه. (انا لله و انا عليه راجعون

هر وقت بهش احتياج داشته باشي کمکت مي کنه فجيع همه جوره .چون ديگه در اين مورد نمي تونه جلوي خودشو بگيره. (بابا ناسلامتي عاشقه ها

يکسري جملات و کلمات جدي به شما مي گويد ، مثلاً "اي کاش يکي پيدا مي شد من عاشقش بشم". اگه باهوش باشين مي فهميد اين موقع بايد چي کار کنيد

اگه امکانش را داشته باشه به شما زنگ مي زنه که با شما صحبت کنه و واسه اين کارش هزار تا بهونه و دليل محکم پيدا مي کنه

توي صورتت خيره مي شه اما يهو ميگه چرا ابروهاتو ور مي داري؟ خيلي ضايع تابلوه! يا چرا موهات رو اين قدر کوتاه کردي؟

وقتي با هم با دوستانتون هستيد ، شاد و شنگول هستش ، مي خنده و سعي مي کنه تو را هم بخندونه و شاد کنه. اما اگه تو يه مکان خلوت باشيد اگه از ديوار صدا در اومد از اونم صدا مي شنويد

اگرامکانش باشه تا سر کلاس يا دم در خونه تو را تعقيب مي کنه بدون اينکه متوجه بشين

اگه با هم هستين، احساس راحتي ميکني و دلت مي خواد بپري يه ماچ گنده و آبدار از لپاش بگيري. (اوووي چايي نخورده زود پسرخاله مي شي ها

خيلي راحت دست تو رو ميگيره و راحتم ول مي کنه اما سعي نکن دست اون به زور تو دستات نگه داري که فکر مي کنه داره زندونيه تو مي شه و تو حکم يه زندون بان رو واسش پيدا مي کني

برات نامه ميده يا ايميل مي فرسته و از کاراي ضايع که انجام داده يه داستان طنز برات مي نويسه تا تورو بخندونه. تمام اين کارا رو به اين دليل انجام مي ده که خودشو بهتر به تو بشناسونه

اگر ازش بخواي که يک جايي برويد که او معمولاً نمي ره ، يا ارش بخواي کاري انجام بده که معمولاً انجام نمي ده سرتون حسابي منت مي زاره اما تو دلش با دمش گردو مي شکنه. ( تو جون بخواه کيه که بده

هيچ وقت و هرگز (تاکيد مي کنم) از کسي راجع به علاقه شما نسبت به خودش نمي پرسه

هيچ وقت و بازم هرگز دو ساعت آسمون ريسمون نبافين که ازش بپرسين شما رو دوست داره يا نه؟ يا دوستاتونو بفرستين جلو.هرگز. بهتر اين کارو تو يه جاي خلوت و بدون هيچ مقدمه اي ازش بپرسين البته ممکنه سک سکش بگيره.اما اگه همچين چيزي باشه فوراً و با پرويي تمام مي گه که عاشق شما شده خيلي خفن. البته اين کارم بهتره بعد از چند ماه يا حتي يک سال بعد از آشنايتون انجام بدين.البته بازم اگه خودتون اونو دوست دارين

و در آخر ، يک مرتبه حس مي کني که تازگي ها خيلي به شما بي محلي مي کنه و سعي مي کنه ازتون دوري کنه ولي شما دلت بيشتر براش تنگ مي شه.در اين صورت حتماً جفتتون تو دام هم افتاديد. مبارکه. شيريني ما يادتون نره



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:18 :: توسط : setareh34


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:58 :: توسط : setareh34
درباره وبلاگ
بغض می کنم! زمانی که یادم می افتد قرارنبود روزی برایم خاطره شوی ...
آخرین مطالب
نويسندگان

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 201
بازدید هفته : 544
بازدید ماه : 614
بازدید کل : 67594
تعداد مطالب : 335
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1